پارسی گويی برابر پارسی واژه حضور

× اگر واژه تازه ای برای افزودن به این سامانه دارید آنرا برای ما بفرستید با سپاس

دستاورد جستجوی حضور در واژه های بیگانه

حضور: نزد - درگاه - پیشگاه - آمادگی - بودش - رودررویی - بودن هیونى فرستیم نزدیك شاه دلش بر فروزد فرستد سپاه‏
حضور به هم رساندن: گرد هم آمدن ز جیحون گذر كرد خود با سپاه بیامد گراز ان سوى رزمگاه‏
حضورا: روبرو - نزدباش همى بود تا شمع گردان سپهر دگر گونه تر شد بآیین و چهر
حضوراً: روبرو - نزدباش فرستاده را خلعت آراستند پس اسب جهان پهلوان خواستند
عدم حضور: نبود كه هرگز بدین دودمان غم نبود فروزنده تر زین چنان كم شنود

ابزار و روشهای سودمند برای آموزش و گسترش پارسی گویی:

پایگاه پشتیبانی از زبان پارسی، پارسی گویی و پارسی سره