پارسی گويی برابر پارسی واژه حضور

× اگر واژه تازه ای برای افزودن به این سامانه دارید آنرا برای ما بفرستید با سپاس

دستاورد جستجوی حضور در واژه های بیگانه

حضور: نزد - درگاه - پیشگاه - آمادگی - بودش - رودررویی - بودن گه رفتن آمد بدیگر سراى مگر نزد یزدان به آیدت جاى‏
حضور به هم رساندن: گرد هم آمدن روان سیاوش را زان چه سود كه از شهر توران برآرى تو دود
حضورا: روبرو - نزدباش ببینید تا اندرو خفته كیست چنین بر تن خود برآشفته كیست‏
حضوراً: روبرو - نزدباش كه بهمن ز ما كین اسفندیار بخواهد تو این را ببازى مدار
عدم حضور: نبود نبودى جدا یك زمان از پدر پدر نیز نشگیفتى از پسر

ابزار و روشهای سودمند برای آموزش و گسترش پارسی گویی:

پایگاه پشتیبانی از زبان پارسی، پارسی گویی و پارسی سره