بظاهر: به نما - آشکارا |
تظاهر: خود نمایی - مردم فریبی - خودستایی - فرانمودی - آشکار شدن - پدیداری - دگر فریبی - وانمود |
تظاهرات: راهپیمایی |
خوش ظاهر: برون آراسته |
خوش ظاهر و بد باطن: آب زیر کاه |
شکل ظاهر: چهرک |
ظاهر: آشکار - پیدا - رویه - نما - نمایان - هویدا |
ظاهر سازی کردن: وانمود کردن |
ظاهر شدن: پدیدار شدن |
ظاهر و باطن: آشکار و نهان - برون و درون - پیدا و نهان |
ظاهراً: آنسان که پیداست - به آشکاری - چنین پیداست - گویا - همانا |
ظاهرا: به آشکاری - گویا - همانا - آنگونه که پیداست - آنسان که پیداست |
ظاهربین: بیمایه - برون نگر |
ظاهرسازی: خودنمایی - نیرنگ بازی - گول زنی |
ظاهری: رویهای |
متظاهر: خود نما - وانمودگر |
مظاهر: نشانه ها - پدیدارها - دیدنیها - نماها - نماهای بیرونی |