اصطلاح: زبانزد - واژاک |
اصطلاحات: واژگان |
اصطلاحطلب: بهخواه |
اطلاع: آگاهی - آگاهبود - پیام - گزارش |
اطلاع ثانوی: آگهی پس از این |
اطلاع دادن: آگاهی |
اطلاع رسانی: آگاهی رسانی |
اطلاعات: آگهیها - دادهها - درونداد |
اطلاعیه: آگهی |
بطلان: تباهی - زدایش - نا چیزگی - ازمیان رفتن |
به اصطلاح معروف: به زبانزد همگان |
طلا: زر - تِلا - زَر |
طلاب: خواهندگان - دینآموزان - هاوَشتان |
طلافروش: زرگر |
طلاق: جدایی |
طلاق گرفتن: از هم جدا شدن - گسستن |
طلایه: پیشرو - دیده ور - دیده بان |
طلایه دار: پیشاهنگ |
طلایی: زرین - زرگون |
مطلا: زراندود |