پارسی گويی برابر پارسی واژه استراحت

× برای پشتیبانی از ما و خرید فرهنگ واژه های فارسی به پارسی اینجا کلیک کنید سپاس از مهر شما

دستاورد جستجوی استراحت در واژه های بیگانه

استراحت: آرامش - آرمیدن - آسایش - آسودگی - آسودن بى‏آرامشان شد دل از مهر او دل از مهر و دیده پر از چهر او
استراحت کرد: برآسود چو آن جایگه شد بخفت و بخورد برآسود از روزگار نبرد
استراحت کردن: آرمیدن - آسودن - درازکشیدن بگفت و بر انگیخت شبدیز را بداد آرمیدن دل تیز را

ابزار و روشهای سودمند برای آموزش و گسترش پارسی گویی:

پایگاه پشتیبانی از زبان پارسی، پارسی گویی و پارسی سره